- چراغ دوستی تو در قلب من همیشه روشنه، حتی تو اوج مصرف!
- هیچ وقت ارزو نمی کنم خدا ارزوی تمام بنده هاشو بر اورده کنه چون جز من خیلی ها ارزوی داشتن تو رو دارن!
- ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند! چه تلخ است قصه ی عادت!
- اندیشیدن به اینکه نمی خواهم به تو بیاندیشم، هم جنان به تو اندیشیدن است! پس بگذار بیاندیشم که نمی خواهم به تو بیاندیشم!
- رفتی و ندیدی که چه محشر کردم،با اشک تمام کوچه را تر کردم، وقتی که شکست بغض تنهایی من، وابستگی ام را به تو باور کردم!
- تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم، چگونه دل اسیرت شد؟ قسم به شب نمی دانم...!
- رفتنت اغاز ویرانی است، حرفش را نزن! ابتدای یک پریشانی است، حرفش را نزن! دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا؟ دل شکستن کار اسانی است حرفش را نزن!
- حالا که میروی اهسته برو... هر قدمت دورتر، نفسم تنگ تر... بگذار دل اهسته اهسته ندیدنت را بیاموزد!
- افسوس که قصه ی مادر بزرگ راست بود... همیشه یکی بود، یکی نبود!
- غربت را نباید در الفبای شهر غریب جستجو کرد، همینکه عزیزت نگاهش را به دیگری فروخت یعنی تو غریبی!
- یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم: برای انکه باید باشد و نیست...!
- روز اول شوخی شوخی جدی شد! شوخی ترین جدی عمرم دوست داشن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو!
- زندگی سرگذشت درگذشت ارزوهاست!
- دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیش را نمی دونن،از ادمایی که می خوان مال اونا باشی ولی خودشون مال تو نیستن،از اونایی که زیر بارون واست میمیرن اما وقتی افتاب میشه همه چیز یادشون میره!
- یادت میاد اون روزی که اون گل رو بهم دادی؟ گفتی گل ها بی معرفتن، زود خشک میشن، زود از پیش ادم میرن ولی... اشتباه کردی! چون گلی که بهم دادی اونجاست،رو به روم روی دیوار... یه کمی خشک شده ولی ترکم نکرده، باهام مونده ولی تو... گل هست اما تو نیستی... تو رفتی... تو بی وفاتر بودی!